واسه تون دانک معروف هاوارد تو مسابقات اسلم دانک ۲۰۰۸ رو که خواسته بودید گذاشتم که 3gp هستش.
این کلیژو واسه دوستانم که خواستار کلیپن میذارم
خیلی از بازیکنان دنبال این هستن که بدونن بازیکنان حرفه ای چه می کنن که این اختلاف سطح رو با سایرین دارن؟
امروز می خوندم که یکی از شوت زنان معروف NBA، حدود 3 ساعت پیش از شروع مسابقه، تمرین شوت می کنه. این بازیکن در این مدت با همون سرعت و از همون فاصله ای که در مسابقه شوت میزنه تمرین می کنه. جالبه که بدونین کمک مربیان تیمی که این بازیکن در اون بازی میکنه و به او در این تمرین کمک می کنن هم از شدت تمریناتش متعجب هستن.
البته تعجب اونها وقتی بیشتر شده که با نزدیک شدن به محل تمرین متوجه صدای توپ میشن و با وارد شدن به سالن، بازیکن تیم حریف رو می بینن که قبل از بازیکن اونها مشغول تمرین شوت شده!
این موضوع رو قبلا هم در مورد چند ستاره دیگه NBA شنیده بودم که چطور پیش از مسابقه حدود 2 ساعت شوت میزدن و یا اینکه تا هر شب 300-200 شوتشون گل نمی شده نمی خوابیدن!
درسته که شاید این روشهای تمرینی در کشور ما موجب بروز اشکال بشن چون قاعدتا ورزشکاران ما و مربیانشون معتقدن که حتما باید قبل از مسابقه استراحت کامل انجام بشه ولی جدا از این مورد واقعا چند بازیکن در کشورمون می شناسیم که مثلا روزانه 200 تا 300 شوت – که البته اصلا تعداد زیادی هم نیست - بزنن؟ شاید بگین که وقتی مجبورن 2 جلسه در روز با تیمشون تمرین کنن دیگه چه موقع فرصت تمرینات انفرادی رو دارن؟ من فکر می کنم که اگر کسی مصمم باشه راهشو پیدا می کنه، مثلا جلسه سوم رو خودش با هماهنگی کادر فنی برای انجام شوت ترتیب میده.
خیلی از اون موقعی نگذشته که شوتزن معروفی در کشورمون بهمراه کارگری که او رو استخدام کرده بوده به سالن بسکتبال می رفته و با راضی کردن مسئول سالن، 1 یا 2 ساعت با پاسهای این کارگر که بهیچ وجه با بسکتبال آشنائی نداشته، شوت می زده. هر وقت از بازیکنی می شنوم که دلیل گل نشدن شوتش رو پاس بد هم تیمیش می دونه یاد این تمرینات اون بازیکن هموطن و پاسهای عجیب و غریب کارگر همراهش میافتم که نتیجه ای جز موفقیت براش نداشتن.
وقتیکه از یک مربی که تیمش در مسابقات NBA قهرمان شده در مورد اهمیت و نقش "اعتماد" در این موفقیت سئوال میشه، پاسخ جالبی میده که مسلما خوندن یا شنیدنش بسیار آموزنده است.
این مربی معتقده که "اعتماد" بخش بزرگی از "فرهنگ تیمی" اونها رو تشکیل داده و در تمام ارتباطات و موقعیتهای سازمانی اونها نفوذ کرده. علاوه بر اعتماد فیمابین کارکنان، کادر فنی، کادر مدیریتی و همچنین صاحبان تیم که در ورزش حرفه ای نقش بسیار موثری رو ایفا می کنه، در داخل تیم (یا هر گروه کاری مشابه) هم چهار نوع ارتباط باید بطور مداوم مورد ارزیابی قرار بگیره تا برداشت درستی از شرایط موجود بدست بیاد.
در هر یک از این ارتباطات باید "اعتماد"، "احترام" و "علاقه" وجود داشته باشه تا اهداف دشوار، دست یافتنی باشند و البته در این بین "اعتماد" نقش پر رنگتری داره. این ارتباطات عبارتند از:
- علاقه، احترام و اعتماد فیمابین بازیکنان،
- علاقه، احترام و اعتماد بازیکنان به مربیان،
- علاقه، احترام و اعتماد مربیان به بازیکنان،
- علاقه، احترام و اعتماد فیمابین مربیان،
اگرچه این مربی بزرگ معتقده که شاید بدون داشتن علاقه به یکدیگر هم میشده به قهرمانی دست پیدا کنند اما این عامل مسلما در لحظات دشوار نقش عمده ای در رفع سوءتفاهمات بین بازیکنان ایفا کرده.
مسلما چون عدم اعتماد باعث ایجاد شک، تردید، درنگ و در نهایت عقب افتادگی میشه بنابراین "اعتماد" مهمترین و حساسترین عامل ذکر شده. علاوه بر این، در نبود اعتماد، بزرگترین اشکال در ورزش حرفه ای که "خودخواهی" است بروز می کنه. خودخواهی در واقع یعنی: در شرایط بی اعتمادی به هم تیمیها و یا مربیان، طبیعتا فقط بخودت اعتماد کن!
در خاتمه، این مربی اضافه می کنه: در قهرمانی تیم ما، "اعتماد" بنیان و اساس استواری بود که تونستیم بقیه اجزاء برنامه های خودمون، در داخل و خارج از زمین رو بر اون بنا کنیم. خوشبختانه هر چهار مورد ذکر شده در تیم ما بطور سالم و کامل وجود داشت و بجرات می تونم ادعا کنم بدون اونها قهرمانی ما در مسابقات NBA مقدور نمی بود.
این موقعیتها عموما در شرایطی اتفاق میافتند که با توجه به نتیجه و زمان مسابقه، مربیان با اتخاذ استراتژی ویژه سعی در کسب نتیجه مورد نظر خود می کنند. موقعیتهایی مانند انتهای هر کوارتر که با تاکتیک ویژه در حمله سعی در کسب امتیاز یا حفظ توپ می شود و یا با روشهای دفاعی محتلف نهایت تلاش، جلوگیری از کسب امتیاز توسط تیم حریف است.
یکی از این موقعیتهای ویژه در زمان کمتر از 24 ثانیه باتمام بازی اتفاق میافتد که تیم دفاع سه امتیاز از حریف خود پیش است و در این شرایط خطای استراتژیک توسط تیم دفاع و یا تکیه بر دفاع مستحکم بعنوان استرانژی مناسب مورد سئوال است.
بسیاری از مربیان در این موقعیت به انجام خطای استراتژیک، و کسب مالکیت توپ پس از 2 پرتاب آزاد حریف و کنترل بازی متعقدند و تعداد زیادی هم به عدم خطا و استراتژیهای دفاعی.
توجه کنید که هیچیک از این دو نظریه اشتباه نیستند.
شخصا (از زبان صفاعلی کمالیان) بدلیل تجربه ای که بعنوان بازیکن در المپیک آسیائی 1998 بانکوک داشته ام از خطا کردن خاطره خوبی ندارم. در مسابقه بین تیمهای ملی کشورمان با تیم تایوان، زمانیکه تیم ایران در حدود 12 ثانیه به پایان مسابقه 4 امتیاز از حریف جلو بود خطای یکی از هم تیمیها در جریان بازی و اشتباه بعدی بازیکن دیگر باعث ایجاد اتفاقاتی شد که نهایتا مسابقه در وقت اضافه با شکست تیم ملی خاتمه پیداکرد.
جهت بررسی دقیق تر، توجه به آمار 165 موقعیتیکه در دو فصل از مسابقات NBA بطور مشخص تیم دفاع در زمان کمتر از 10 ثانیه به پایان مسابقه 3 امتیاز از حریف خود پیش بوده جالب بنظر می رسد. این نتایج مدتی قبل در نیویورک تایمز منتشر شده است:
- در 19 موردی که مربیان از خطای استراتژیک استفاده کرده اند، 17 برد، 1 باخت و 1 مساوی که منجر به برد در وقت اضافه شده، اتفاق افتاده است. (این یعنی 89/5 درصد برد، 5/3 درصد باخت و 5/3 درصد مساوی که در نهایت منجر به برد شده است.)
- در 146 موردی که مربیان از خطای استراتژیک استفاده نکرده اند، 128 برد، 4 باخت و 14 تساوی که منجر به 7 برد و 7 باخت در وقت اضافه شده، اتفاق افتاده است. (این یعنی 87/7درصد برد، 2/8 درصد باخت و 9/7 درصد مساوی که 50 درصد آن به برد و 50 درصد به باخت ختم شده اند.)
همانطور که ملاحظه می کنید بر این اساس گویا طرفداران استفاده از استراتژی عدم خطا بیشتر هستند.
در خاتمه لازم به ذکر است به مربیان توصیه می شود که نه تنها در مورد استراتژی خود در موقعیتهای ویژه، مانند موقعیتی که توضیح داده شد، تصمیمگیری کرده و برنامه ریزی کنند بلکه در زمانهای مناسب نیز با شبیه سازی این شرایط در تمرینات، تیم خود را برای عملکرد صحیح آماده کنند.
"به نقل از صفاعلی کمالیان مدرس فیبا"